کد مطلب:43150
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:20
تفسير فرازهاي هفدهم تا بيستم خطبه صدوسيويكم كه درباره شرايط حاكم مسلمين ايراد شده، چيست؟
[و شما دانستهايد كه نبايد يك انسان بخيل بر نواميس و نفوس و اموال و احكام و زمامداري مسلمين ولايت داشته باشد كه به اموال آنان حريص باشد. و نبايد شئون حياتي مسلمانان به والي جاهل واگذار شود كه آنان را با ناداني خود گمراه بسازد. و نبايد والي مسلمانان جفاكار باشد كه آنان را از روي جفا از حقوق خويش محروم نمايد. و نبايد ولايت مسلمين به كسي سپرده شود كه در اداي حقوق مالي مردم، بعضي را بر بعضي ديگر ترجيح بدهد. و همچنين نبايد زمامداري مسلمين را در اختيار كسي گذاشت كه در حكم رشوه بگيرد و حقوق مردم را ضايع كند و به وسيله آن در اجراي حكم خداوندي توقف نمايد. و نبايد والي مسلمين كسي باشد كه سنت را متوقف بسازد و امت اسلامي را از اين راه به هلاكت بياندازد.]
شرايط ضروري زمامدار از ديدگاه اسلام بر دو نوع عمده تقسيم ميگردد:
نوع يكم ـ شرايط كمالي. نوع دوم ـ شرايط فقهي.
نوع يكم ـ يك ـ زمامدار اسلامي بايد قلباً نسبت به رعيت لطف و محبت داشته باشد.
دو ـ در صورت امكان مردم را از عفو و اغماض برخوردار كند.
سه ـ محبوبترين امور در نزد زمامدار اسلامي بايد اجراي حق و عدالت و رضايت افراد جامعه باشد.
چهار ـ مقدمترين مردم در نزد زمامدار اسلامي بايد كساني باشند كه حق را حتي در تلخترين حالات، گوياتر از ديگران گوشزد كنند.
پنج ـ زمامدار اسلامي بايد عقده هر گونه كينه را از درون مردم باز كند.
شش ـ زمامدار اسلامي بايد عوامل حسن زن بر رعيت را به وجود آورد.
هفت ـ زمامدار اسلامي نبايد از مردم عيبجوئي كند، بلكه بايد اشخاص عيبجو را از خود دور نمايد.
هشت ـ سعه صدر داشته باشد.
نه ـ زمامدار اسلامي هرگز نبايد سخنچين را تصديق كند.
ده ـ زمامدار اسلامي در عمل به عهد خود با خدا، بدون استعانت از خداوند متعال موفق نخواهد گشت.
يازده ـ زمامدار اسلامي هرگز نبايد از عفو و اغماضي كه كرده پشيمان شود.
دوازده ـ زمامدار اسلامي هرگز نبايد به كيفري كه داده شادمان شود.
سيزده ـ زمامدار اسلامي هرگز نبايد شتاب در غضب كند.
چهارده ـ زمامدار نبايد اشخاص بخيل و ترسو و طمعكار را در مشورت دخالت دهد.
پانزده ـ هرگز نبايد انسانهاي نيكوكار و بدكار در نظر زمامدار يكسان باشند.
شانزده ـ زمامدار اسلامي نبايد سنتهايي را كه موجب اصلاح و هماهنگي معقول مردم جامعه بوده و مردم به آنها عمل نمودهاند، بشكند.
هفده ـ وظايفي كه زمامدار اسلامي بايد به طور مستقيم آنها را به جاي بياورد.
هيجده ـ احتياجات مردم بايد در اسرع اوقات برطرف شود.
نوزده ـ كار هر روز بايد در همان روز انجام شود.
بيست ـ زمامدار اسلامي بايد مقداري از بهترين اوقات شبانهروزي خود را براي ارتباط با خدا اختصاص دهد.
بيستويك ـ وظايفي كه زمامدار براي رسيدن به مقام والاي اخلاص بايد بدون كمترين نقص انجام بدهد.
بيستودو ـ زمامدار اسلامي در عبادات دستهجمعي بايد حد اعتدال را مراعات كند.
بيستوسه ـ زمامدار اسلامي نبايد خود را از مردم دور و پوشيده بدارد.
بيستوچهار ـ زمامدار اسلامي بايد از مقدم داشتن اقوام و بستگانش بر ديگران جداً خودداري نمايد.
بيستوپنج ـ زمامدار اسلامي بايد استيضاح خود را قانوني دانسته و به پاسخ دادن يا قبول خطا حاضر شود.
بيستوشش ـ زمامدار اسلامي به طور حتم بايد از خونريزي نامشروع پرهيز كند.
بيستوهفت ـ زمامدار اسلامي براي احساني كه به مردم كرده نبايد منّت بگذارد.
بيستوهشت ـ تخلف از وعده براي زمامدار اسلامي و ساير متصديان و كارگزاران شديداً ممنوع است.
بيستونه ـ زمامدار اسلامي نبايد در امور، پيش از رسيدن به موقعش شتابزده باشد.
سي ـ زمامدار نبايد به جاي كشف حقيقت و پذيرش آن در موارد ابهام انگيز به لجاجت بپردازد.
سيويك ـ زمامدار نبايد موقعي كه حقيقت آشكار شد در پذيرش و اقدام به آن سستي كند.
سيودو ـ زمامدار نبايد در مواردي كه همه مردم مساويند خود را مقدم بر ديگران بدارد.
سيوسه ـ زمامدار هرگز نبايد در اموري كه مسئوليت دارد غفلت بورزد، يا خود را به غفلت بزند.
سيوچهار ـ زمامدار اسلامي بايد با باد بيني و تندي هيبت و هجوم دست و زبان خود را مهار كند.
سيوپنج ـ زمامدار اسلامي مؤظف است همواره از حكومتهاي عادلانه كه پيش از او بودهاند درسها بياموزد.
نوع دوم ـ شرايط فقهي. تفاوت اين نوع با نوع يكم در اين است كه اين شرايط از ديدگاه اسلام الزامي و قطعي است و با فقدان هر يك از اين شرايط، زمامدار فاقد لياقت و شايستگي گشته و نميتواند منسب مزبور را اشغال نمايد. اين نكته را هم بايد در نظر بگيريم كه اگر چه نوع يكم از شرايط را ، شرايط كمالي، اصطلاح نمودهايم، با اين حال، مقداري قابل توجه از آنها نيز در صورتي كه فقدان آنها موجب اخلال به كار يا هدف زمامداري باشد، ]چه مستقيم و چه غير مستقيم[ از نوع دوم (شرايط فقهي) محسوب ميگردد. حال ميپردازيم به فهرست اجمالي شرايط فقهي:
يك ـ عقل رشد يافته.
دو ـ اسلام و ايمان.
سه ـ عدالت.
چهار ـ بلوغ.
پنج ـ فقاهت.
شش ـ قدرت بر اعمال نظر و اجراء احكام خداوند و تدبير و مديريت جامعه در حد اعلاء.
هفت ـ عدم بخل و خسّت و لئامت و بي طمعي.
هشت ـ مرد بودن.
نه ـ طهارت مولد (تولد او مستند به ازدواج مشروع باشد).
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 23
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.